ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
کلمه “معروف” با آن که عربى است ، براى فارسى زبانان کاملا آشناست و نزد ایشان ، اطلاق معروف به هر کس و یا چیزی ، دلالت بر این دارد که همگان یا حداکثر مردم آن را شناخته و برآن آگاهى داشته و حتی آن را پسندیدهاند. و نزد آنها "منکر" چیزى است که آنرا نمىشناسند یا دوست ندارند و انکار مىکنند و از آن کراهت دارند.
در حقیقت امر به معروف و نهى ازمنکر به عنوان وظیفه سه جانبه (از طرف مردم به زمامداران - از طرف مردم به مردم - از طرف زمامداران به مردم ) میتواند مطرح باشد . که البته اغلب سهم “مردم به زمامداران" با سرکوب مواجه میشود .
در این مجال خوبست تا به این نکته اشاره شود که نقش امامحسین(علیهالسلام)جهت ادای فریضهی (امربهمعروف و نهیاز منکر) نسبت به حاکم و زمامدار ، در قالب مقابله با انحراف یزید و یزیدیان ایفاء شد. و نقش امامعلى(ع) در دوران حکومتش ، جهت فریضه(امربهمعروف و نهیاز منکر) نسبت به مردم ، در قالب مراقبت دلسوزانه از ایمان مردم ایفاء گردید.
متاسفانه از دیرباز تاکنون،تعبیر و تقسیری که از "امربهمعروف و نهیازمنکر" نزد زمامداران مطرح میباشد فیالواقع “امربهمشروع و نهىازممنوع” یا “امربهحلال و نهىازحرام” میباشد.
آیا شنیده شده است که امامحسین(ع) در سراسر قیامش کوچکترین سخنى از سُست شدن اعتقادات و نماز و روزه مردم و سهلانگارىشان در “احکام شرع” به زبان آورده باشد؟ یا یکسره با دفاع از “حقوق مردم” و اعتراض به پایمال شدنش توسط حاکمیت جائر ، به جاى مسائل شرعى ، مسائل “عُرفى” را مطرح و به جاى امر به مشروع ، امر به معروف کرده است.
فراموش نشود که امربهمعروف و نهىازمنکر امام حسین(ع) جهت مقابله با انحراف حاکمیت در تغییر نظام سیاسى اسلام از چارچوب قرآنى “شورا و بیعت” براى حاکمیت ملت به ولایت مطلقه موروثى یزید بود.
آن دسته از احکام شرعى که نزد اکثریت مردم هنوز جا نیفتاده و شناخته نشده و هنوز در قلمرو ”عُرف” درنیامده است ، نمىتواند مردم را با جبر و زور به آن امر کرد. مگرآن که به تصویب اکثریت خواص و نمایندگان واقعى مردم رسیده وشکل قانونی پیدا کرده باشد(البته نه تحمیلى و گزینش شده از طرف حاکمیت) . دراین صورت است که آن بخش از شریعت در عُرف وارد شده و مردم باید همچون بقیه قوانین به آن عمل کنند.
با کمى تأمل شاید بتوان گفت "معروف” همان “ّافکارعمومى” و “داورى مردمى” است که از سرشت عمومی و “عقلانیت جمعى” یک ملت ناشى مىشود و امر و نهى از آن ، در حقیقت پاسدارى از خواستههاى نوشته یا نانوشته مردم است.
علامه طباطبائى، معروفترین مفسر متأخر شیعه مىگوید “معروف آن است که مردم با ذوق مکتسب از حیات اجتماعى متداول آن را مىدانند”. و در کتابهاى لغت نیز “معروف” به هر فعل خوبى اطلاق شده است که به وسیله عقل یا شرع فهمیده شود و مطابق فطرت سلیم باشد. حتى اگر شرع به آن اشاره نکرده باشد، فقط کافیست که مردم به فطرت و عقل سلیم خود آنرا پسندیده باشند. البته باید حساب عُرف را از عادات و رسومات و مُد و پسند زمانه جدا کرد و زمینه آن را در “حقوق” و مناسبات مردم با یکدیگر دید.
پیامبر اسلامۖ براى تشریح این فریضه، و فهماندن مفهوم آن ، از تمثیل “قایق” استفاده کرده است که سرنشینانش سرنوشت مشترکى در دریاى حوادث دارند. مىپرسد: آیا اگر یکى از مسافران اقدام به سوراخ کردن محل نشستن خود کند ، بقیه مسافران او را به حال خود مىگذارند!؟… پس بدانید همه شما در قبال آنچه به سرنوشت جمعىتان مربوط مىباشد مسئولید.
سخن حکیمانه سعدى درجمله “بنى آدم اعضاى یکدیگرند” ، حکایت از مسئولیت آدمها در قبال نابسامانىها و مبارزه با ریشهها و سرچشمه این نابسامانىها دارد. این مسئولیت را قرآن با تأکید بر کلمه ولایتِ مردم بریکدیگر نشان داده است ، و نشانه ایمان را نیز همین احساس مسئولیت مشترک نسبت به معضلات مردمى شمرده است. بدیهی است ترکِ چنین فریضهاى توسط مردم(یعنى عافیت طلبى و محافظه کارى آنان) موجب خواهد شد تا “ولایت مردم بریکدیگر” (که امروز حاکمیت ملى و دموکراسى نامیده مىشود) تبدیل به “ولایت خواص”(صاحبان زر و زور و تزویر) شود و بدترینها را به حکومت برساند. به همین جهت امام على(ع) در نامه ۴۷ نهج البلاغه هشدار میدهد: لاَ تَتْرُکُوا الاََْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْى عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ أَشْرَارُکُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَکُمْ "مبادا امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنید که دراینصورت اشرارتان بر شما حکومت خواهند کرد، آنگاه (براى دفع شر آنها) دعا مىکنید و هرگز هم اجابت نخواهد شد".
در سوره آلعمران آیه ۱۰۴ نیز آمده است "وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" یعنی در میان جامعه اسلامى حتما باید گروهى باشند که مردم را به خیر(بهترین راه حلهاى سیاسى، اقتصادى، اخلاقى و…) دعوت کرده ، و آنان را به آنچه که شناخته و پذیرفته شده(معروف) است ، آگاهى دهند و از آنچه که خلاف خواستههاى مورد توافق مردم است ، باز دارند.
کلمه “امت” در فرهنگ قرآن ، مفهوم گروه دارد که در جوامع امروزى به احزابو سازمانها اطلاق میشود. این سازمانها باید پاسدار ارزشهاى مورد قبول جامعه و مانع موارد انکار شده ومردود جامعه باشند. دستور به تشکیل یک امت (ولتکن منکم امه…) در آیه فوق ، صریحاً قشر آگاه را موظف مىسازد تا جهت سازماندهى نهادهاى مردمی اقدام نمایند. پر واضح است که تشکیل نهادهاى مستقل و مردمی تحقق نمىیابد ، مگر آنکه “آزادى” وجود داشته باشد. پس وجود آزادى براى احیاء اصل “امر به معروف و نهى از منکر”، امری بسیار ضروری و حیاتی است.
بدون آزادى نمىتوان امر به معروف کرد ، به همین دلیل در جوامع استبداد زدهاى که مردم حق انتقاد و اعتراض به حاکمان (براى پایمال شدن حقوقشان) ندارند ، اخلاق و دین بیش از همه آسیب مىبیند، نمونهاش حکومتِ معاویه و یزید ، که بیش از زمان پیامبر و اهلبیت او ظواهر مذهبى را پاس مىداشتند و سنگ دین را براى تودههاى ساده دل بیشتر به سینه مىزدند. ولیکن مذهب ملعبه ای بیش نبود. آرى متظاهرترین حکومتهاى دینى مىتوانند ستمگرترین آنان نیز باشند و درغیبت آزادى و تعطیلِ انتقاد واعتراض ، هیچ فضیلتى باقى نمىماند.
سخن حکیمانه امام على(ع) درحکمت۳۷۴ یا ۳۶۶ مبین همین امر است که میفرماید : وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِى سَبِیلِ اللهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْى عَنِ الْمُنکَرِ، إِلاَّ کَنَفْثَةٍ فِى بَحْرٍ لُجِّى وَإِنَّ الْأَمْرَ بالْمَعْروُفِ وَالنَّهْى عَنِ الْمُنکَرِ لاَ یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَلاَ یَنْقصَانِ مِنْ رِزْقٍ، وَأَفضَلُ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ. ”همه اعمال نیکو و (حتى) جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهى ازمنکر، همانند دمیدنى است بر دریاى مواج! انجام این فریضه نه مرگ کسى را نزدیک مىکند و نه از روزى کسى مىکاهد (یعنی از گفتن حق نترسید) و از همه اینها برتر ، سخن عدلى است که رو در روى یک رهبر ستمگر گفته شود.
شگفت آنکه قرآن تنها شرط برترى و امتیاز یک جامعه بر سایر جوامع را (نه قدرت نظامى، اقتصادى، علمى، هنرى و حتى اخلاقى)بلکه ، همین حضور قشر آگاه جامعه در صحنه مراقبت ازاجراى قوانین و ارزشهائى مىداند که مورد توافق عُرف، یعنى همان عقل سلیم جمعى و توافق مشترک آنان واقع شده است آل عمران ۱۱۰ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ …. . شما بهترین گروهى هستید که به خاطرانسان ها خارج شدهاید (اگر) امر به معروف و نهى از منکر کنید…
این فریضه که مهارکننده “فردگرائى” افراطى و فرورفتن در لاک منافع شخصى و معضلات محسوب مىشود، نباید با فضولىکردن و دخالت در اعتقادات و امور خصوصى اشخاص خلط شود. متأسفانه به دلیل بدآموزى و بدفهمىهاى رایج، این فریضه که ناظر به “حقوق مردم” و مناسبات شهروندان در هر مجتمع انسانى با یکدیگر است ، تبدیل به دخالت در “روابط بنده با خالق” مانندمسائل عبادى نماز و روزه و امثالهم شده است که به تصریح مکرر قرآن : پیامبرۖ هم چنین مأموریت و حقى جز ابلاغ و انذار نداشته است. بدتر از آن وقتى است که زمامداران خود را موظف به پاسدارى و مراقبت بر دیندارى مردم بدانند و بخواهند با قوه قهریه و با اکراه و اجبار مردم را به امورى که با قلب سر و کار دارد وادار سازند.
نگاه کنید به تجلیل قرآن در آیه 41 سوره حج ، از کسانى که وقتى به قدرت و امکاناتى مىرسند ، نه رویکرد به خدا را فراموش مىکنند ، نه زکات و تزکیه نفس را و نه وظیفهشان را براى پاسدارى از ارزشهاى مورد توافق جامعه (عُرف) با قانونگریزی از یاد مىبرند: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ ۗ …