ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
همه ما پنهان و آشکار ، دل گفتههایی با خدا داریم .
همان خدای فراموش شدهای که به گاه بی کسی و درماندگی سراغش را می گیریم .
همان که هیچگاه ما را از یاد نمیبرد و نجوایش در هر هنگامهای ، آرامبخش جان ماست .
همان او که همواره امیدواری به رحمتش ، التیام بخش روح بیقرار و نهاد ناآرام ماست .
“لاتقنطوا من رحمة الله” از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/۵۳)
“فاذکرونی اذکرکم” منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲)
“بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا” به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/۵۸)
“و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال” هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)
در شعر معروف موسیوشبان ، دلگفتههای شبان باخداوندبسیار تأثیرگذار و ژرف به تصویر کشیده شده است .
و در ادامه دلگفتههای بسیار دلنواز بایزید با خداوندگارش که آشگار کننده گستردگی رحمت بیکران ربوبی است را پی میگیریم .
در کنـار دجلـه سلطان بایـزیــد ****** بـود تنهـا فـارغ از خیـل مـزیــد
نـاگــه آوازی زعـرش کبـریـــا ****** خورد برگوشش که ای شیخ ریا
میل آن داری که بنمایم به خلق ****** آنچـه داری درمیـان کهنـه دلــق
تـا خـلایـق قصـد آزارت کننــد ****** سنگ بـاران بر سر دارت کننـد
درجوابشگفت میخواهی توهم ****** شمّـهای از رحمتـت سازم رقـم
تا خلایق حق پرستی کم کننـد ****** از نماز و روزه و حج رم کنند
بازش آمد کردگار اندر سخن ****** نی زما و نی زتو، رو دم مزن