ترّهاتی که در یک فصل زمستانی سال در ابتدای راه بیش یکصدوسی نوشتار را  در کارنامۀ خود دارد ، بدون شکّ ، به تنهایی پاسخگوی هر حسابرسی و محاسبه خواهد بود .

پس هرگز مکدّر نشده و پا پس نکشیم و بدانیم شیرینی این گپ و گفت‌ها و حلاوت اینهمه دل‌دادانها و قلوه‌گرفتنها ، در سخاوت همین نظرات است .

مگر نه اینکه همه ما به عشق همین نظرات مینویسیم . و اگر نباشد سخاوتمندی نظردهندگان که وقت خود برای خوب خواندن یک نوشتار ، مصروف مینمایند و انرژی خویش مبذول میدارند و دارایی حود هزینه میکنند تا  "دیده شدن یک نویسنده" را ابراز نمایند .

تردید نکنیم که نظر دادن از نوشتن ، سخت‌تر است . 

 برای هادی خیلی راحت‌تر است یک عکس یا شعر را دستمایه یک نوشتار نماید ، تا اینکه نوشته‌ها را به دقّت بخواند و بجای خدای آن نوشته ، نویسنده را مورد تفقّد قراردهد .

برای چرتی (به ضم چ - نه بکسر چ ) خیلی به صرفه‌تر است ، چرتش را بزند ، تا اینکه با هشیاری مضاعف ، مشتاقانه اجر و مزد نظردهندگان که همانا تائید زودهنگام نظراتشان میباشد را پیگیر شود .

برای سیّدمحسن خیلی راحت‌تر است در وبلاگ " من و زندگیش " آنقدر خرد شود که خرده‌هایش پای هیچکس را نیازارد، تا اینکه در وبلاگ دوست داشتنی ترهاتش چیزی بنویسدکه نکند پای نحیف و فرتوت احساسات گته‌ترّهاتی(این پیرمرد کم طاقت و عصبانی) خلیده شود ،

و همینطور برای بی‌سواد و سایه و محمود و ....... خیلی آسان‌تر است به کار و تفریح خویش باشند ، تا اینکه با کل‌کل کردن در نظرات و یا پیش کشیدن موضوع حسّاس و حیاتی چون حجاب (که شاید به زعم بعضی نخ نما شده باشد) و یا مطرح کردن بحث غیبت که مشکل اساسی هر جامعه ای اعم از کوچک وبزرگ است ، دغدغه های خویش را پیگیری نمایند .

واز همه مهمتر برای سفره‌انداز و نمدمال (یعنی مدیر وبلاگ) ، بسیار راحت‌تر و آسانتر است که همراه با ترنّم اشعار قیصرامین‌پور برای خسرو خوبانش در وبلاگ شخصی و قدیمی خویش " باران ترانه"  شکیبایی کند ، تا اینکه از "چکنم چکنم" های گته‌ترهاتی بی‌حوصله و خسته شود .

پس منبعد از خودمان رنجیده نشویم و با خودمان قهر نکنیم و به حرمت درویشی و درویشان ، چوب حراج  به نمدمان نزنیم.

عشق‌باشد همه‌خویشیم ،خدامیداند

مرحم هر دل ریشیم ،خدا میداند



تاریخ تحریر 89/12/29