ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
منطقه آواز فولکلوریک مازندران از شرق آن (کردکوی) شروع و به غرب آن (رامسر) خاتمه مییابد . ولیکن در این محدوده ، ناحیهمرکزی آن ( از ساری تا حوالی نور ) نابترین و خالصترین آوازهای مازندرانی را دارا میباشد .
شاخصترین این آوازها عبارتند از ( امیری (طبری) - طالبا - کتولی - نجما - عامی دتر جان (گله ره بردن) - کِلهحال - حقانی (صنم) - موری - گهرهسری (لالایی) - هرایی - کیجاجان - بانو جان -سوت (حماسی) - عباس خوانی - نوروز حوانی - رشید خان - لاره - ماهننه - هژبر خوانی - چارویداری حال - طیبه جان - شتری ) .
شعر تمامی آوازهای اصیل مازندرانی فوقالاشاره ، به غیر از طالبا ، با وزن آزاد سروده شدهاند و از قوانین عروض کلاسیک پیروی نمیکنند . ولی از میان آنها ( نجما - حقانی - هرایی ) که ریشهی غیر مازندرانی دارند روی اشعار فارسی و عروضی خوانده میشوند . منظومهی طالبا داستانی است و فرم موسیقیایی آن بسیار خاص است و چون بصورت تصنیف خوانده میشود لذا از جرگه آواز خارج میباشد
از میان آوازهای فوق ، کتولی در مایه دشتی و موری در مایه شور و گهره سری در مایه شور و دشتی است . و البته نجما از سه گاه آغاز شده و در شور فرود می آید
عامی دتر جان ( گله ره بردن ) ، در
مایه شور نواخته میشود و مضمونی افسانه ای دارد . و همانند منظومه طالبا
دارای تم داستانی است و بصورت تصنیف اجرا میشود . و داستان آن از این قرار
است :
جوانی در روستایی که چوپان قراری (روز مزد) گوسفندان اهالی محل بود ، دلداده دختر عموی خود میشود و دختر عمو هم عاشق او ، ولیکن پدر دختر راضی به ازدواج آندو نبود و فقر پسر یعنی برادرزاده خود را علت این مخالفت اعلام میکرد و لذا بین این دو یار ( عاشق و معشوق) فاصله حکم فرما بود . آندو روزها را با فراق جانسوز طی میکردند و پسر که به شغل چوپانی مشغول بود و در نزدیکیهای روستا گوسفندانش را به چرا میبرد ، از طریق نواختن و دمیدن به نی ، با معشوقهاش به دلدادگی میپرداخت و رمز و رازی بین آنها وجود داشت ، تا از قضا روزی اتفاقی افتاد .
دزدان به گله حمله ور شده و گله از وحشت پراکنده می شود ، دزدان از چوپان میخواهند تا گله را یکجا گرد آورد ، چوپان نی را به دست گرفته تا در ظاهر گوسفندان را به آرامش فرا خواند ولی در واقع با ساز و نی خود به دختر عمویش این پیغام را میرساند به او تفهیم میکند که مورد حمله دزدان قرار گرفته است :
عامی دتر جان
عامی دتر جان!های های
گله ره بردن-رَمه ره بردن
کاوی،بُور سریری،بَخته ره بردن
رمه ره بردن،همه ره بردن
عامی دتر جان!گله ره بردن
همه ره بردن
عامی دتر جان!های های
چادر به سرکن
مله خور کن
سر و همسرون
عامی پسرون
همه خور کن
دختر عمو نیز با دریافت پیام به وسیله این نغمه، اهالی را خبر کرده و با آمدن آنها دزدان فراری می شوند ، پدر دختر یعنی عموی پسر که از این رمز و راز و دلدادگی ، و ابتکار دو جوان یعنی برادر زاده دخترش در جهت نجات گله مردم متوجه میشود ، با ازدواج آنها موافقت میکند و جشن عروسی مفصلی براه میافتد .