ترهاتی سمبل کسانی است که دارای تفکر مستقل از والدین و اطرافیان خویش است . توجّه داشته باشیم که استقلال غیر ازتفاوت است ، لازم نیست شخصی لزومأ متفاوت از دیگران بیندیشد تا ترهاتی محسوب شود فقط کافیست مستقل وبدون تقلید ، به مفاهیم و روشهای حیات و ممات انسانی  خویش دست یابد . هرچند که آن مفاهیم و روشها تکراری باشند .

باز توجّه داشته باشیم که لزومأ هر اندیشه  تکراری ، نمیبایست تقلیدی تلقی شود .

و بازعنایت ویژه مبذول فرمائید که محور دستیابی مستقلانۀ  ترهاتی‌ها ، مفاهیم  و روشهای مربوط به حیات و ممات انسانی است  و گرنه آنها نیز همچون سایر موجودات زنده ، در زندگی و مرگ حیوانی خویش ، محدود به قواعد خدادادی هستند .

نمونۀ بارز  یک ترهاتی ، کسی است که بهنگام تکلّم ، از بکارگیری الفاظ رایج  اکراه  دارد و تلاش میکند که برای هر چیزی ، مبتنی بر درک و درایت خویش ، واژه‌های بدیع و نو خلق نماید .

تا آنجا که هر چه پیشتر می‌رود ، فراتر از گفتار ، سعی مینماید که در رفتار نیز خارج از قلمرو رفتارهای مرسوم ، عمل نماید . و چگونگی کردار یک ترهاتی ، بستگی به رفتارحاکم بر محیط  دارد . مثلأ اگر تمامی افرادی که با یک ترهاتی سر وکار دارند ، خونسرد و آرام  و رام  باشند ، ترهاتی با اتخاذ شیوۀ معکوس ، یعنی شلوغی و تلاطم و نافرمانی چنان عرصه را بر آنها تنگ میکند که  افراد مرتبط با ترهاتی ، دچار نگرانی مفرط شده و او را متهم به ناهنجاری و ساختارشکنی مینمایند .

و برعکس اگر ترهاتی در فضای شلوغ و متلاطم و پرسر و صدا قرار گیرد ، چنان آرام و مطیع و خونسرد میشود که اطرافیانش با نگرانی ، بدنبال معالجۀ سستی و کم تحّرک بودن آن ترهاتی ، به این در و آن در میزنند .

ترهاتی‌ها همۀ این امور را با تفکر و تدبّر برنامه ریزی میکنند وسپس آنرا در گفتار و کردار، به اجراء در می‌آورند .

ترهاتی‌ها بدلیل اتکاء بیش ازحدّ به خرد و اندیشه ، در بزرگسالی ،  به انسانهای متفکری بدل میشوند که  در سایۀ تفکراتشان ، بسیاری از ابهامات و مجهولات لاینحل ، از سر راه برداشته میشود .

و تازه این ترهاتی‌ که در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی با گفتار و کردارهای نشأت گرفته از پندارشان ایجاد نگرانی برای اطرافیان میکردند ، اسمشان عوض میشود و  در افواه عموم  نابغه نامیده میشود .

شاید بپرسید مگر میشود که یک ترهاتی ، دارای تفکر و اندیشه وپندار و تدبیر و برنامه ریزی باشد ؟

پاسخش را به عهده‌ی خودتان میگذارم .


تاریخ تحریر 89/11/10