ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
چه غافلیم ما انسانها که برای باور کردن خدا و رسولانش ، از آنها ، مدرک ومعجزه میخواهیم و خدا و آنها را مجبور به ارائهی اعجازهای کوچکتر از آن اعجاز بزرگ و اصلی (که همین آفرینش است) مینمائیم .
اگر کمی دقّت نمائیم درمییابیم که وجود پیامبر و علی مرتضی و
انسانهای وارسته دیگری که در پناه ایندو به کمال رسیده اند در بر دارنده دو معجزهی بارز و آشکار هستند . یکی را که هادو فرمود ( یعنی آفرینش انسانها) و دیگری کمالی است که توسط خودشان ، با تهذیب و خودسازی فراهم شده است .
و چه نادانند آدمیان که این معجزه را به وضوح میبیند ولی چون جزئینگرند و خُردخِرد (کوته فکر) ، متاسفانه این معجزه مستقل را درنمییابند و برای اینکه رسالتآنها بر باورشان بنشیند ، از آنها معجزه الهی طلب میکنند.
و جای بسی تاسف بیشتر ، بدتر از این آدمهای غافل و کوتهنظر ، کسانی هستند که در تعریف و تمجید و تجلیل این برگزیدگان و تکامل یافتگان (پیامبران و ائمه ) آنها را از نور واحده و از جنسی ماءورایی ، غیر از جنس سایر انسانها معرفی میکنند . چون براین باورند که پیامبران و ائمه با تمام فضائل و کمالاتشان ، بالفعل یا بالقوه بهمین شکل قدسی و بصورت آکبند و سفارشی توسط خداوند آفریده شدهاند .
( یعنی از ازل وجود و ماهیتشان توسط خداوند به شکل انسان کامل ، آفریده شده است )
با اینکه این اشخاص ، با بیاثر و خنثیکردن نقشی که پیامبران و ائمه در خودسازی و تهذیب خود داشتهاند تنها معجزهی عظیمی که این انسانهای کامل بدون دخالت مستقیم خدا ، بدان توفیق حاصل نمودهاند را ناده انگاشتند . مع الوصف بمنظور افزودن معجزات خداوند ، تلاش مضاعف مینمایند تا از میان تعداد همسان و هماهنگ الفاظ و آیات قرآن ، معجزه های مکرر اکتشاف کرده و به خورد خلائق و تقلیدکنندگان غافلتر از خویش بدهند .
و بدبختانه از میان این خلائق ، پرهام نامی پیدا میشود و خطای اینها را به پای قرآن مجسوب نموده و از روی ترجمه آیه 5 و 6 سوره طارق "بین صلب و الترائب " ، قرآن را به یک اشتباه فاحش علمی (در خصوص منشا تولید منی در بدن انسان ) متهم میکند و ادعای علم امروز را به رخ قرآن میکشد و یک لحظه فکر نمینماید که هدف از ذکر این عبارت و واژهها در قرآن ، اطلاع رسانی علمی و یا یک پیشگویی نیست تا اگر روزی مغابرتی با فرضیه های علمی پیدا کرد بتوان نتیجه گرفت که از اعتبار و صحتش کاسته شده است . اینکه گاهی قرآن در طرح یک مبحث کلی ، وارد جزئیات میشود و پای در گلیم موضوعات علمی میگشاید ، قصدش نه پیشگویی است و نه اطلاع رسانی عالمانه ، بلکه با طرح این جزئیات و مثالها میخواهد به انسان بفهماند به ارادهی خدا ، از یک آب گندیده (ماء دافق ) به یک موجود پیچیدهای تبدیل شده که اکنون خود این توانایی را دارد تا با اختیاری که به او تفویض شده ، مهمترین بخش وجود خود (یعنی ماهیت خویش ) را تحت هدایت و رهنمودهای همین کتاب و شارحانش ، بدون دخالت مستقیم خدا ، بسازد و کامل و کاملتر نماید .
حال گیریم که اشتباهی در جزئیات و کلمات قرآن رخ دهد ، آیا در صحّت کلیت مفاهیم قرآن خدشه ای وارد خواهد شد ؟
منشاء تولید منی هر کجای بدن که باشد و زمین بگردد یا نگردد ، گرد باشد یا دراز ، مگر فرقی هم دارد ؟
قرآن در مفهوم کلی مباحث خویش ، میخواهد بگوید که خداوند زمین و آسمان را برای انسان بگونه ای وسعت داد و آراسته نمود تا در این مهد و پرورشگاه ، آفرینش را به عبث نگیرد و در راستای هدفی که خداوند ازخلقت وی داشته است گام بردارد .
حال اگر عده ای بیایند بگویند جل الخالق ! قرآن از بکار بردن لفظ مهد و گهواره میخواهد بگوید زمین حرکت دارد پس این کتاب آسمانی و معجزه است و یا در مقابل گروهی هم مبتنی بر خطای آن عدّه ، به خطای بالاتری غلطیده و با اسلحهی علم به جنگ با قرآن بیایند و بکار بردن واژه گسترش برای سطوح کروی را دلیل بر آسمانی نبودن قرآن بدانند ، آیا بر ارزش قرآن و تاثیرش بر هدایت خلق افزوده و یا برعکس از آن کاسته خواهد شد ؟
قرآن چه آسمانی باشد و جه نباشد ، چه با علم سازگار باشد وچه نباشد ، مفاهیم کلان و جامعش برای نیل و هدایت انسانها به سمت کمال ، تا کنون نقص نداشته و همواره توانسته و میتواند از عهدهی تربیت و پرورش انسانهای کامل (با عنایت به نمونهها و آمار بسیار چشمگیر موجود ) برآید .
آیا همین دلیل لیاقتش ، برای در صحنه بودن نیست ؟
همانطور که قبلا عرض نمودم من قصد پاسخگویی به شبهات را ندارم . چون جواب و پاسخ شبهات نزد کسانی است که با ایجاد مباحث انحرافی در قرآن زمینه و بستر را برای اینگونه شبهات فراهم نموده اند . و همانطور که از نوشتههایم معلوم است ، حقیر بمنظور معرفی منشاء این شبهات است که دائم مصدع اوقات خود و شما میشوم
به اعتقاد من منشاء شبهات ، جز اشتباه و خطای سهوی و عمدی مفسرین و مبلغان قرآن که از گذشته تا کنون مرتکب آن شده و میشوند عامل دیگری نمیتواند باشد . زیرا وقتی این حضرات شأن و رتبه قرآن را از سطح کاربرد سوم به سطح کاربرد دوم تنزل میدهند ، ناخواسته باعث ایجاد شبهات در ذهن افرادی میشوند که در حال گذر از سطح کاربرد اول به سطح کاربرد دوم هستند . و بخصوص اگر این افراد ، جوانان تحصیلکرده امروزی که مسلح به مبانی و آموزه های علم هستند ، باشند شرائط بدتر نیز خواهد شد ، چون آنها از طریق ترجمه و تفسیر با قرآن ارتباط برقرار میکنند و از آنجا که صحت این ترجمه و تفسیرها مطلق و صد درصدی نیست و ازطرفی اینگونه ترجمه و تفسیرها توسط کسانی صورت پذیرفته است که به علوم جدید ( پزشکی ، فیزیک ، شیمی ، ریاضی و....) تسلط کافی و وافی ندارند ، و لذا جوانان به محض رویارویی با قرآن و مشاهدهی تعارض و تناقض فیمابین " واژه ها و اصطلاحات علمی قرآن" و "مبانی و کشفیات علوم جدیده" ، هزاران سوال و اشکال در ذهنشان جوانه میزند . و چون نقطه عطفی که بتواند فیمابین " جوانان علم گرا " و " مفسرین جزم اندش " تفاهم برقرار کند ، وجود ندارد ، این شبهات برای همیشه (تقریباً) لاینحل باقی میماند .
مگر نه اینکه سالیان متمادی است که پاسخهایی در کتابها و نشریات و سایتهای مختلف علیه این شبهات و اشکالات ارائه میشود ( بعنوان نمونه سایت http://www.porsojoo.com/fa/node/2389 ) ، امّا آیا توفیق حاصل شده است ؟
بر این اساس است که اندیشمندان و روشنفکران دینی که دست پرورده و مروّج سطحسومکاربرد قرآن هستند ، معتقدند که میبایست تلاش کرد تا مردم و مسلمانان بخصوص جوانان از سطحدومکاربرد قرآن به سمت سطحسومکاربرد قرآن سوق یابند ، تا با تغییر نگرشی که در آنها نسبت به قرآن ایجاد میشود ، بتوانند از چنبره توقف در فهم اجزاء قرآن رهایی یافته و به حیطه فهم کلیات قرآن منتقل شوند .
در اینصورت قرآن را بمثابه مخاطبان صدر اسلام ( سلمان و ابوذر و عمار و ......) میفهمند و آنگاه عمل مبتنی بر این فهم آنها را بسوی خدای باریتعالی هدایت و رهنمون میسازد .