بمناسبت اعزام به خدمت ، سیدمحسن

( نویسنده‌ی فعال این وبلاگ و مدیر وبلاگهای "من و هنر" و" من و زندگی " ) .

صد البته معافیت سیدمحسن  ، خواسته و  آرزوی مسلّم خانواده و وابستگان و آشنایان بود  ، تا بلکه  در پناه این معافیت ضمن کامیابی و بهره برداری بیشتر و شایسته‌تر او  از زندگی  ، حضور بیشتری از وی در کنار مجموع نامبردگان فوق  ، درک می‌شد  . لیکن متاسفانه چرخش گردونه‌ی روزگار همیشه  بر وفق مراد و خواسته ما نمیباشد و  در قاموس خلقت  مشیت خداوندگاری چنین معنی شده است  که بندگانش   " یُسر و راحتی "  را  در امتداد  " عُسر و سختی "  تمتع  نمایند .  و اگر نیک نظر کنیم در این مشیت ، حکمتی نهفته است که آنرا خیّام به زیبایی در این بیت  توصیف  نموده است .

      از  رنج کشیدن  آدمی حرّ گردد               قطره چو کشد حبس‌صدف درّ گردد 

ضمناً حکایتی نقل میکنند که بخوبی ترسیم کننده‌ی آن حکمت میباشد :

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد  .

شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه ،  برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.

ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد .

آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد .

 پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه‌اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند .

 آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد .

 او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند .

 اما چنین نشد . در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد .

 و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند .

آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز را ، خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود  تا پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد .

گاهی اوقات در زندگی  به تقلا و سختی  نیاز داریم .

 اگر خداوند مقرر می‌کرد تا بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم حتماً فلج می‌شدیم .

یعنی به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هرگز نمی‌توانستیم پرواز کنیم .

غزلی که سالها قبل در شرائطی مشابه  ، از دلم جاری شد بعنوان زبان حال در ادامه مطلب تقدیمش میکنم


ادامه مطلب


تاریخ تحریر 90/07/20