کندوی عسل غیاثکلا

کندوی عسل غیاثکلا

اگر فکر تو با ما یار باشد *** در این کندو عسل بسیار باشد
کندوی عسل غیاثکلا

کندوی عسل غیاثکلا

اگر فکر تو با ما یار باشد *** در این کندو عسل بسیار باشد

التماس دعا (احیاء سوم) تا کوی دوست

ضمن التماس دعا با غزلی از دلسروده‌های خودم ، در احیاء سوم  با شما همراه میشوم  و از اعتباری که نزد حضرتش کسب مینمائید انشاءاله بهره‌ای نصیب خواهم برد .



امشب همی تا کوی دوست ، با دیده‌ی تر میروم

با حسرت و آه و فغان ، از خود فراتر میروم


امشب دل رسوای خویش ، از بام او پر میدهم

آتش بجان دارم ولی ، بی بال و بی پر میروم


از طرّه خونریز وی ، فریاد و افغان می‌کنم

ساقی به‌ بر دارم ولی ، دنبال ساغر میروم


چون بلبلان از داغ گل ، آوای چنگی میزنم

پروانه‌ وش از تاب و تب ، دنبال آذر میروم 


چون عاشقانش از فراق ، راهی صحرا میشوم

از شوق وصل و دیدنش ، با پا و با سر میروم


چنگی به زلفش میزنم ، دلها پر از خون میکنم

با نرگس مجنون‌کُش‌اش ، تا کوی داور میروم


هـرگز نگویم بر کسی ، راز سر شوریده را

از مـــدّعـی بیزارم و، دنبــال باور میــروم


تا کی شود اشکم روان ، از هجر یار مهربان

"راضی" ام  و سوی خدا ، تا روز محشر میروم