ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
ضمن التماس دعا با غزلی از دلسرودههای خودم ، در احیاء سوم با شما همراه میشوم و از اعتباری که نزد حضرتش کسب مینمائید انشاءاله بهرهای نصیب خواهم برد .
امشب همی تا کوی دوست ، با دیدهی تر میروم
با حسرت و آه و فغان ، از خود فراتر میروم
امشب دل رسوای خویش ، از بام او پر میدهم
آتش بجان دارم ولی ، بی بال و بی پر میروم
از طرّه خونریز وی ، فریاد و افغان میکنم
ساقی به بر دارم ولی ، دنبال ساغر میروم
چون بلبلان از داغ گل ، آوای چنگی میزنم
چون عاشقانش از فراق ، راهی صحرا میشوم
از شوق وصل و دیدنش ، با پا و با سر میروم
چنگی به زلفش میزنم ، دلها پر از خون میکنم
با نرگس مجنونکُشاش ، تا کوی داور میروم
هـرگز نگویم بر کسی ، راز سر شوریده را
از مـــدّعـی بیزارم و، دنبــال باور میــروم
تا کی شود اشکم روان ، از هجر یار مهربان
"راضی" ام و سوی خدا ، تا روز محشر میروم