ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
محمدرضا عالی پیام(هالو)
زندگینامه : سید محمدرضا خان ، بچه ناف تهرونه
و در 20 خرداد 1336 تو محله گذر لوطی صالح به دنیا اومده و تو صامپزخونه
مدرسه رفته و تو خیابون میتی موش (شاپور) بزرگ شده . با این که دیپلم ریاضی داشت ، خدا زد پس کله اش و رفت دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران . با این که رشته ی تحصیلی اش گرافیک بود ، باز خدا زد پس کله اش و سر از سینما در آورد . تا حالا هم دوازده تا فیلم سینمایی و سریال به عنوان بازیگر ، طراح صحنه و لباس ، فیلمنامه نویس ، مجری طرح ، کارگردان و تهیه کننده تو کارنامشه . به علاوه ی هفتاد هشتاد تا فیلم مستند . چند سالی یه که کارش سرودن شعره ، اونم شعر طنز و تخلصش هالوست . این آقا ، گذشته از اون که عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران ، عضو شورای مرکزی و دبیر انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران ، انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دایمی آکادمی داوری خانه سینما ست ، عضو چند انجمن ادبی هنری تهرون هم هست . حالا بگذریم که مدیر عامل موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت ، مدیر مسئول موسسه تبلیغاتی دایره مینا هم هست . روده درازی نکنم . شعراش رو بخونین تا بفهمین چه معجونیه .
سوال بی جواب
کودکی کنجکاو می پرسد
ایها الناس ، عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا
آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج
پینه و ز خم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش
بی ادب ، این به تو نیامده است
رهروی گفت: کوچه ای بن بست
سالکی گفت: راه پر خم و پیچ
در کلاس سخن معلم گفت:عین و شین است و قاف ، دیگر هیچ
تاجری گفت : عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق، پرکردن
شکم خالی زن و فرزند
مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است
بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت : واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظما است
قاضی شهر عشق فرمود
حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
یعنی آواز آن ز دور خوشست
دیگری گفت: از آن بپرهیزیدیعنی از دور کن بر آتش دست
بین آن قیل و قال من دیدم
طفل معصوم با خودش می گفت:
من فقط یک سوال پرسیدم !
وی فعالیت سینمایی را با
بازی در فیلم «جنگ اطهر» به کارگردانی محمدعلی نجفی آغاز کرد . بازیگری در
فیلم جنگ اطهر (۱۳۵۸) و فیلم توهم (۱۳۶۴) ، طراح صحنه و لباس
فیلم توهم (۱۳۶۴) ، کارگردانی دو فیلم : خسته نباشید (۱۳۷۱) و مشت بر پوست
(موشو) (۱۳۸۱)، مجری طرح فیلم پرواز از اردوگاه (۱۳۷۲)، سناریو و فیلمنامه
نویسی سه فیلم : مشت بر پوست (موشو) (۱۳۸۱) و پرواز از اردوگاه (۱۳۷۲) و
خسته نباشید (۱۳۷۱) ، تهیه کننده سه فیلم : مشت بر پوست (موشو) (۱۳۸۱) ،
راز
خنجر (۱۳۶۹) ، دلم برای پسرم تنگ شده (۱۳۶۸) ، و سرمایه گذار دو فیلم : مشت
بر
پوست (موشو) (۱۳۸۱) و بایسیکل ران (۱۳۶۴) ، از جمله فعالیتهای او در
سینما میباشد.
محمدرضا عالی پیام، روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۱ توسط پلیس امنیت بازداشت و ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و امنیتی اوین منتقل شد. وی در ۱۹ شهریور ۱۳۹۱ با وثیقه صد میلیون تومانی از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد .
عیسی به دین خود ، موسی به دین خود
خاخامی و کشیشی و شیخی خدا پرست && بودند همسفر همه همراه کاروان
در بحث و گفتگو که چه سان خرج میکنند&& صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران
خاخام گفت: روی زمین می کشم خطی && پول و طلا و نقره بریزم به روی آن
در سمت راست آن چه که آمد از آن من && درسمت چپ از آن خداوند لامکان
گفتا کشیش: من بکشم گرد ، دایره && وان گاه پول صدقه بپاشم در آن میان
بیرون دایره ، ز برای من و عیال && در مرکز آن چه ماند ، برای خدایگان
شیخ از چنین مهاجه آشفت و نعره زد && ای لعنت خدا به شما ، ای حرامیان
دست طمع دراز به آتش نموده اید && دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان
مال خداست آن چه که انفاق می شود && او مالک است و رازق روزی انس و جان
ما بندگان بی سر و پا را نمی سزد && بیت المنال و مال خدا را چپو چپان
تصمیم از آن اوست که روزی به ما دهد && یا نعمتش دریغ نماید ازین و آن
عیسی به دین خویش و موسی به دین خویش && باشد درست لیک نه از بهر آب و نان
آن دو ازو سوال نمودند شیخنا && پس شیوه ی تو چیست ؟ بگو از برایمان
گفتا که من به عرش بپاشم هر آن چه هست &&وانگاه گویم ای ملک الملک و المکان
این ها همه از آن تو باشد بدون شک && بردار هر چه را که بود میل تو در آن
سهم من است هر چه که برگشت بر زمین && سهم خداست آن چه بماند در آسمان
هالو در این میانه سر ماست بی کلاه && باور نمی کنی ، برو تاریخ را بخوان