ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
نور زهرا ز ازل بــــود همان سر نهان
دست حق پرده برافکند و نمودش عیان
سالروز میلاد اسوه تمام عیار مکارم اخلاق و قله رفیع ایمان ومعرفت ،عطای خداوند سبحان وشکوفه های درخت انسانیت ، همتای امیرمومنان و الگوی بی بدیل بانوان جهان ، صدیقه کبری فاطمه زهرا ، مبارک باد .
درمسئلهی شهادت حضرت زهرا اختلاف نظر وجود دارد . براساس روایات مختلف شیعه و سنی ، برخی معتقدند ضرب و شتم رخ داده و گروهی میگویند هجوم مردان عرب با سر و صدا و جار و جنجال آغاز شده و صرفا تهدید به حملهی فیزیکی رخ داده است . در هر صورت ، این حمله چه فیزیکی بوده و چه روانی و تبلیغاتی ، میتوان گفت «هجوم» و «حمله» یکی از عوامل مهم گوشه گیری و بیماری و جان باختن و مخفی بودن قبر حضرت زهرا بوده است.
این شهادت ، صرفنظر از کیفیت آن و هرگونه که اتفاق افتاده باشد ، نماد «اقلیتکُشی» و «توحش قدرت حاکم» در جهان اسلام و جامعهی مسلمانان است. این اقلیتکُشی و توحش قدرت حاکم ، بارها و با طلوع و افول هر حاکمیت دروغینی که در طول تاریخ به نام خداوند و تحت عنوان «حکومت اسلام » بوجود آمده ، رخ داده ، و کماکان رخ میدهد .
همواره و هنوز، مخالفان و منتقدان قدرت و طبقهی حاکم در جهان اسلام ، هرچند نخبه و خاص باشند (همانطور که علی و فاطمه از جوانب مختلف بسیار خاص بودند) ، نه تنها قدر نمیبینند و ارج گزارده نمیشوند ، بلکه به آنان «هجوم» میشود . با بررسی و تامل در جهان اسلام ، یکسو حاکمان مهاجمند و سوی دیگر مظلومان بیدفاع اقلیتها ، این اقلیتها چه زبانی و نژادی و اقتصادی و قومی باشند و چه دینی و مذهبی و سیاسی ، فرقی نمیکند ، همه و همه در بهترین حالت و سعادتمندانهترین وضعیت ، با تمسخر و تحقیر زندگی میکنند.
اگر اعراب تازهمسلمانشده از رهگذر ذهنهای بدوی و آموزش ندیدهی خود ، مفهوم خلافت را جعل نمیکردند و کار را به کاردان (امامان همام) میسپردند و می گذاشتند حکومت حداقل به ملاکهای قرآنی حاکمیت که مشروط به عدالت و قسط است و همچنان در میان مومنان میچرخد و ابدی و مادامالعمر نیست ، مستقر گردد ، هیچگاه توپ قدرت میان اقوام و خویشان حاکمان و همفکران ، دست به دست نمیچرخید و صدای مخالف شنیده میشد و شاید امروز شاهد تکثر و چندصدایی و آزادی شهروندان در کشورهای اسلامی میبودیم .
مریم از یک نسبت عیسى عزیز *** از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمه للعالمیـــــــــــن *** آن امام اولیـــــــن و آخـریــــــــن
آنکه جان در پیکر گیتـى دمیـد *** روزگار تازه آییــن آفـریـــــــــــــد
بانـوى آن تاجـــدار اهـل أتـــــى *** مرتضـى مشکل گشـا ، شیرخــدا
پادشـاه و کلبــــهاى ایــــوان او *** یک حسـام و یک زره سامـان او
مـادر آن مرکـز پرگار عشــــق *** مـادر آن کاروان سـالار عشــــق
آن یکـى شمــع شبستان حــرم *** حـافـــظ جمعیــت خیــــــــــرالامـم
تا نشینـد آتش پیکار و کیــــــن *** پشـت پـا زد بـر ســر تاج نگیــــن
در نواى زندگى سوز از حسین *** اهل حـق حـرّیـت آمــوز از حسین
سیرت فـرزنــدهـا از امّهـــــات *** جوهـر صـدق و صفــا از امّهــات
مـزرع تسلیــم را حاصل بتــــول *** مـادران را اسوه کامــل بتـــــــول
بهرمحتاجى دلش آنگونه سوخت *** با یهودى چادر خود را فروخــــت
نورى و هم آتشــى فرمانبـــرش *** که رضایش در رضاى شوهــرش
آن ادب پروردهى صبـر و رضــا *** آسیـاگــردان و لـب قـــرآن ســـرا
گریـههاى او ز بالیــن بىنیـــــاز *** گـوهـر افشانــدى بدامان نمــــــاز
اشک او برچید جبرئیـل از زمین *** همچو شبنم ریخت برعرش بریــن
رشتهى آیین حــق زنجیـر پاست *** پاس فرمان جناب مصطفـى است
ورنـه گرد تربتـش گردیدمـــــــى *** سجدهها بر خاک او پاشیـدمــــــى